معنی شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن, معنی شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن, معنی abj، kاjbj، fاa kwbc tug fmbj، اkc tug fmbj، m[mb bاaتj، xdsتj, معنی اصطلاح شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن, معادل شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن, شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن چی میشه؟, شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن یعنی چی؟, شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن synonym, شدن، ماندن، باش مصدر فعل بودن، امر فعل بودن، وجود داشتن، زیستن definition,